در حاشیه آغاز به کار ستاد ثبت نام از کاندیداهای انتخابات مجلس

جمع آوری نقدینگی مردم با پیش فروش سکه بهمراه افزایش قیمت دلار و واریز به حساب دولت

 

سیاست بازی دولت و حاکمان این روزهای مملکت اتفاق جدیدی نیست اما  هر بار تکرار می شود  ، ماجرا مربوط به چند هفته و یا حتی بهتر بگویم چند ماه اخیر است که با رشد قیمت طلا و خصوصا»  سکه شاهد اوج خرید و فروش در بازار طلای ایران بودیم اتفاقی که تعدادی از شهروندان را  خوشحال و راضی از سودی که نصیبشان شد به خانه فرستاد ، اما این پایان ماجرا نبود روزها میگذشت و در پی افزایش قیمت سکه ،  بازی وارد مرحله جدیدتری شد .

رشد نجومی دلار که تا همین دو روز قبل ادامه داشت و شاید  باز تکرار گردد ، هر چند رشد دلار ازدیروز ثابت باقی مانده اما همین قیمت نسبت به یک ماه گذشته  نزدیک به پنجاه درصد افزایش داشته است.

 اما  خبری در خبرگزاری ها انتشار یافت  :

عصر ایران –سوم دی 1390-در چهار روز نخست اجرای طرح پیش فروش سکه توسط بانک مرکزی، بیش از 550 هزار قطعه سکه تمام بهار آزادی پیش فروش شده که باعث جمع آوری 3 هزار میلیارد ریال نقدینگی سرگردان از بازار – حداقل برای مدت 4 ماه – شده است.

http://www.asriran.com/fa/news/194517

گزارش یاد شده فقط مربوط به سکه است  و در این گزارش اشاره ای به افزایش نرخ دلار نشده  اما  با پیش فروش 550 هزار قطعه سکه بهار آزادی  مبلغ  3 هزار میلیارد پول واریز به حساب دولت کرد و این حدودا معادل همان مبلغ اختلاس شده آقایان است .

آری در ظاهر شاید سودی نصیب تعدادی از مردم گردید اما سود اصلی و مبلغ اصلی در جیب دولت فرو رفت و مشکلات ما و جامعه مان باقی ماند  ، اما اگر به نمودار زیر در خصوص دلار و رشد آن در یک ماهه اخیر  توجه کنیم به نتایج دیگری دست خواهیم یافت  ، تفاوت دلار آزاد و بانک مرکزی در جیب چه کسانی فرو رفت و چه کسانی بیشترین نقش را داشتند باید باز هم نگریست و قطعا نیاز است به کمک و همیاری کارشناسان اقتصادی به این مسائل نگریست .

 

ولی آنچه مسلم است با جمع آوری نقدینگی سود سرشار نصیب آنانی میشود که در پشت پرده نقش دارند و خود از صاحبان قدرت و کنترل بازار هستند .

نگارشی بر حضور دوباره مصطفی دنیزلی در فوتبال ما

آن مرد آمد .

آن مرد سوار بر اسب آمد .

آن مرد سوار بر اسب با خورجینی خالی آمد.

آن مرد سوار بر اسب با خورجینی خالی به زودی با خورجینی پر پول باز خواهد گشت .

چند خطی نگاشتم برای وضعیتی که هم اکنون در ورزش کشور  با آن روبرو هستیم ؛  در خصوص توانائی های مصطفی دنیزلی شکی وجود ندارد اما آنچه که در این خصوص بیشتر بحث است پولهایی است که در این نقل و انتقالات جابجا میشود و هیچ کس هم پاسخگو نیست شاید نیاز باشد نگاهی به مربیان سالهای اخیر پرسپولیس بیاندازیم

مربیان پرسپولیس :

1-علی پروین:از پنجم مهر 1377 تا اول تیر 1382

2- وینگو بگوویچ (کرواسی):از هفتم شهریور 1382 تا پایان سومین دوره لیگ برتر

3-راینر زوبل (آلمان):از 24 شهریور 1383 تا 30 خرداد 1384

4-علی پروین: از پنجم تیر 1384 تا 23 بهمن 1384

5-آری هان (هلند): از 27 بهمن 1384 تا 17 اردیبهشت 1385

6- مصطفی دنیزلی (ترکیه):از 18 شهریور 1385 تا 11 خرداد 1386

7-افشین قطبی:از 25 مرداد 1386 تا 30 آبان 1387

8-افشین پیروانی:از اول آذر 1387 تا 18 بهمن 1387

9-نلو وینگادا: (پرتغال) از 21 بهمن 1387 تا 6 خرداد 1388

10-زلاتکو کرانچار: (صربستان) 30 تیر 1388 تا 6 دی 1388

11-علی دایی: از 7 دی 1388 تا 20 خرداد 1390

12-حمید استیلی:از 31 خرداد 1390 تا 18 آذر 1390

13- مصطفی دنیزلی : …………………

با یک چرتکه ساده میتوان مبلغی را که به این مربیان پرداخت شده را جمع کرد و به یک عدد نجومی رسید ، حاصل این همه پولی که جابجا شده چیست  آیا امروز پرسپولیس میتواند به خود ببالد که حداقل دو بازیکن را خود ساخته وتحویل فوتبال داده است.

پرسپولیس صاحب چیست   ورزشگاه ، ساختمان ،مراکز استعداد یابی ، و مدارس فوتبال و…………….

پرسپولیس امروز فقط اسمی را می کشد که هیچ ندارد ، فقط سالها است که پول های بی حساب به این باشگاه سرازیر می شود و سرانجامی به جز هدر دادن این پولها نصیب فوتبال نمی شود ،

 سرمایه ملی  در اختیار مدیرانی ناکارآمد  که فقط برای سو استفاده ، بهره میجویند و این بار کج همینطور به پیش میرود و …………….

در حاشیه جشن یکسالگی هدفمندسازی یارانه ها

آلودگی هوا

مرثیه ای به نام ورشکستگی صنعت ایران

این روزها بیش از همیشه اخباری در صفحه اول خبرگزاری ها دیده می شود که هر چه بیشتر نشان از ورشکستگی اقتصادی در ایران است ، بیکارشدن کارگران در صنایع خودرو سازی ، صنایع تولید مواد اولیه و شرکت های پیمانکاری معضل بزرگی شده است که هر لحظه وسعت آن گسترده تر میشود شاید اینگونه تصور شد که این وضعیت مربوط به امروز و یا دیروز نبوده و دیر بازی است که این وضعیتی  وجود داشته .

 ولی آنچه که مسلم است این وضعیت  این روزها در بیشترین حد خود است و  وقتی بیشتر نمایان میشود که نگاهی به وضعیت اقتصادی خانواده ها بیاندازیم ، تورم روز افزون و سیر صعودی قیمت ها  آنچنان شدت گرفته که صدای خرد شدن کمر قشر ضعیف جامعه  زیر این فشار به وضوح شنیده میشود ،

 اما آنچه باعث نگرانی بیشتری شد  بیکاری بیش از سه هزار نفر از نیروهای کارخانه ایران خودرو در واحد تبریز که مسئول تولید وانت پیکان است  .

آنچه که مسلم است وانت پیکان میبایست  سالها پیش از رده تولید خارج میشد  و طی یک مسیر مشخص تولید محصول دیگری آغاز شود ، هر چند در اینگونه موارد تجربه بسیار موفقی نداشتیم به عنوان نمونه با خروج پیکان سواری از رده محصولات  از کارخانه رقیب پراید و دیگری محصول ناقصی به نام پیکان آردی به عنوان  جایگزینی به وجود آمد ، آیا امروز مدیران دیروز میتوانند بگویند که موفق بوده اند

آری چرخه تجربه مدیران امروز سرزمین از هر سو باعث از بین رفتن اموال مملکت گشته است همچنان که امروز براثر همان کج مدیریت ها تولید وانت پیکان یک شبه متوقف شد و ما حصل آن بیکاری کارگران از یک سو و از سویی دیگر انبار بیش از 40،000 وانت پیکان در محوطه کارخانه است ، چه کسی مسئول بیکاری کارگران واز بین رفتن خودروهایی است که به طور مستقیم از اموال مملکت هستندخواهد بود ، در این نوشتار سعی بر حمایت از این کارخانه و محصولش نداشته و ندارم بلکه نگاهی بود بر آنچه که بر ما میگذرد لج بازی مدیرانی که هیچ بوئی از منافع ملی نبرده اند و فشار مضاعفی که بر مردم در اثر اینگونه اقدامات وارد میگردد همان اصلی  که سالها است فراموش گشته است …..

درحاشیه تقدیم استوارنامه سفیر جدید روسیه

چوب لای چرخ که گذاشتی ای غایب از نظر

حکایت روزگار شهر ما بسی بالا زده وقتی که در شهر معلوم گشت که آقایان با کمک یکدیگر دست در جیب مردم کردند و میلیاردها تومان از سرمایه سرزمین را بر جیب زدند ، آقا بر منبر رفت و خطابه فرمود که کش ندهید و روزها در پی هم گذشت و هر کس مشغول کار خویش گشت

 آرام آرام «کی بود من نبودم» بر سر زبان ها افتاد ، نماینده های  مجلس  به قول خودشان معصوم شدند و گفتند ما ، اصلا و ابدا دستی در این ماجرا نداشتیم ، هر چه از گوشه عبای مبارک و کت مارک دار دم خروس بیرون زد گفتند این از آن مال ما نیست و دگر…………

ماجرایی به راه انداختند و سوی سفارت انگلیس رفته و با نام آنکه هر چه فتنه و دزدی است از آن این دولت فخیمه است سفارت را تسخیر کردند و گفتند فتنه ای عظیم رخت بست و دیگر مشکلات حل گشت ، اما دوباره دم خروس به بیرون زد و آقایان ندانستند که اینبار چگونه مخفی سازند  و بر سر که زنند ، که آقای رئیس مجلس بفرمود آقا چوب لای چرخ پرونده اختلاس نکنید ،

 ما که نفهمیدیم ، کش را که ما ندادیم و لب و لوچه چرب شما و دوستانتان هنوز اثارش باقی است دیگر کی چوب لای چرختان کرده ، البته تا فراموش نکردم، بپرسم از کدام چرخ سخن بر زبان میاورید اگر از چرخ درشکه سخن بر می آورید که متعلق به صدسال پیش بود و شما اکنون در دوران بنزهای ضد گلوله هستید و کسی را یارای نزدیک شدن  به شما را ندارد  ، چه رسد که چوبی بخواهد ………   

این چوب از کجا آمد و گیر کرد مگر آنکه باور کنیم  آن غایبتان قدم پیش نهاده و آنچنان که خود میگوید ، آمده که اینبار دستی بر سر و روی تان برکشد و به قولی یادتان آرد  ، که ای بابا مرا مگر فراموش کردید همان که قرار است سوار بر اسب فرو آید و دادی باز گیرد ،

 نکند که دارید از غیبی میگوئید که ما  علمش را نداریم و غیر مستقیم خطی بر میکشید   . که آقا اگر زیاد چوب را فشار دهید   نام غایبتان را برزبان میاوریم و ……………..

خبرگزاری عبرت نیوز – علی لاریجانی- چوب لای چرخ پرونده اختلاس بزرگ نگذارید

اعترافات احمدی نژاد در جمع مردم یاسوج

خبرگزاری آفتاب –چهارشنبه بیست و سوم آذر یکهزار و سیصد و نود –

احمدی نژاد در چهارمین سفر خود به یاسوج گفت : هم اکنون فاسدترین فاسدها و دشمنان بشریت بر مراکز اصلی قدرت مسلط شده‌اند و کسانی که بیشترین ظلم و غارت را می‌کنند و برای ملت‌ها و انسان‌ها هیچ حقی قائل نیستند در راس امور هستند.

http://www.aftabnews.ir/vdcau6n6e49nyu1.k5k4.html

فوتبالی که فقط سر میبرد و پول مملکت را میسوزاند

در فوتبال ما و شاید مملکتمان همیشه سری برای بریدن هست و چندی بعد مجلس زاری آماده میگردد  و از خوبیها میگوئیم ، اما در فوتبالمان دیگر این سر بریدن عادتی اجتناب ناپذیر است .

از روزی که حمید استیلی سرمربی پرسپولیس شد  شاید کم نبودند آنان که از این اقدام حمید استیلی حمایت نکردند و نوشتارهای بسیاری بر این موضوع نوشتند ، اما چرا یکبار نباید به بررسی همه ناکامیها پرداخت دیروز حمید استیلی رفت همچنان که دیگران هم خواهندرفت .

 حمید رفت همچنان که علی دائی ، افشین پیروانی ، افشین قطبی ودیگر مربیان خارجی ….   رفتند ، ماحصل این رفت و آمدها چه شده است و فوتبال ما به کجا رسیده است ، فوتبالی که سالها از رقیبان دیرینه اش به عقب افتاده و نفس نفس زنان فقط در فکر طی مسیر است ، هیچ برنامه و هدف مشخصی ندارد ، ورزشی که چوب مدیریت ناکارآمد را سالها است میخورد ، مدیریتهای لحظه ای و البته سرپرست هایی که به واسطه رفاقتهای سیاسی به این صندلی ها میرسند و آماده پرواز به سوی سکوهای بزرگتر و پوشیدن جامه های فاخر تر در سیستم دولتی دارند .

 امروز دیگر دلخوش به داشتن دو سهمیه در فوتبال آسیا میشویم ، و هنوز لبخند بر لب ریاست فدراسیون فوتبال  نقش میبندد و شاید بر ما میخنند که عجب ……….. هر چه من میخندم و به باد میدهم هیچ اتفاقی نمی افتاد .

اما از دو روز گذشته که حمید استیلی رفت ، بار دیگر چرخه تکرار برایمان آغاز گشت ، حال مدیر نا آشنا به فوتبال که به اندازه کافی در همین مدت کوتاه سوتی داده است باید به یک انتخاب برسد اینکه کدام فرد بر روی نیمکت پرسپولیس خواهد نشست شاید آنچنان فرقی نداشته باشد ، زیرا با شرایطی کنونی همه مربیان علاقه وافری به داشتن این شغل هستند مربی گری برای تیمی که هیچ تشکیلات منسجمی ندارد و حتی کسی قرار نیست پاسخگو باشد  .

  چند صباحی بر روی نیمکت نشستن و بعد با جیبهای پر پول از باشگاه خارج شدن  و تکرار و تکرار ، فقط سری بریده میشود تا عطش پایان ناپذیر مردم علاقمند کمی فروکش کند ومدیر مربوطه باز باقی بماند و این چرخه معیوب ادامه ؛ و ادامه یابد  و دیگر امروز سر ، مربی بریده نمیشود بلکه این طرفداران هستند که سر بریده میشوند از یک سو فقط از آنان خواسته میشود که در ورزشگاه حاضر باشند و شاهد شکست تیم محبوبشان باشند و از سوئی دیگر شاهد و ناظر مدیریت ناکارآمد و مربیان لحظه ای و پولهای بی حساب و کتاب پرداختی باشند ..